دردم اینه همدرد ندارم

داستان.. فقر.. بیکاری.. ایرانی..

دردم اینه همدرد ندارم

داستان.. فقر.. بیکاری.. ایرانی..

در سرزمین من. . . . . .

نر بودن یک جنسیت است و مرد بودن یک هویت



زیادند زنانی که نر نیستند ولی خیلی مردند




 

می گویند : شاد بنویس ...

 

نوشته هایت درد دارند!


و من یاد ِ مردی می افتم...


 که با کمانچه اش ،


گوشه ی خیابان شاد میزد...اما با چشمهای ِ خیس





مــردانـگـیـ آنـجـاسـتـ . . .


جاییـ که پسر بچه ایـ هنگامـ بازیـ برایـ اینکه


دوستـ فقیرشـ خوراکیـ هایشـ را بخورد،


نقشـ فروشنده را بازیـ کرد






من در کشوری زندگی می کنم که


دویدن سهم کسانی است که هرگز نمی رسند


و رسیدن سهم کسانی که هرگز نمی دوند...


ارزش مردگانش چندین برابر زندگانش است..


در سرزمین من مردمانش با نفرت بیشتری به بوسیدن دو عاشق نگاه می کنند


تا صحنه ی اعدام یک انسان


زندگی بار گرانیست

زندگی بار گرانیست


که بر پشت پریشانی توست


کار آسانی نیست


نان درآوردن و غم خوردن و عاشق بودن


پدرم....


کمرم از غم سنگین نگاهت خَم باد

.

 0.316344001360768378_jazzaab_ir.jpg


مردانگی نگاه پر هیبت کودکانه ات


طعنه به هیبت مردانه هر مردی میزند


222.jpg



نه مرگ آنقدر ترسناک است و نه زندگی آنقدر شیرین


که انسان به خاطرش


شرافتش را زیر پا بگذارد ..!!