چون «ت» در زبان فارسی کمیاب وبسیار گرانبها است (و گاهی هم کوپنی میشود!)
استوره را می نویسیم اسطوره
توس را طوس
تهماسپ را طهماسب
تنبور را می نویسیم طنبور(شاید نوایش خوشتر گردد!)
همسر و یا زن را می نویسیم ضعیفه، عیال، زوجه، منزل، مادر بچهها،
چون قالی را برای نخستین بار بیابانگردان عربستان بافتند (یا در تیسفون و به هنگام
دستبرد، یافتند!) آن را فرش، می نامیم!
آسمان را عرش مینامیم!
و هرکس نداند، ما ایرانیان خوب میدانیم که نگهداشت یک کشور، ملت، فرهنگ و
«هویت ملی» شدنی نیست مگر این که از زبان آن ملت هم به درستی نگهداری شود.
ما که مانند مصریها نیستیم که چون زبانشان عربی شد، امروزه جهان آنها را از
خانوادهی اعراب میدانند.
البته ایرانی یا عرب بودن، هندی یا اسپانیائی بودن به خودی خود نه مایهی برتری است
و نه مایه سرافکندگی..زبان عربی هم یکی از زبانهای نیرومند و کهن است.
سربلندی مردمان وکشورها به میزان دانستگیها، بایستگیها، شایستگیها، و ارج نهادن
آنها به آزادی و«حقوق بشر» است.
با این همه، همانگونه که اگر یک اسدآبادی انگلیسی سخن بگوید، آمریکایی به شمار نمیآید،
اگر یک سوئدی هم، لری سخن بگوید، لُر به شمار نخواهد رفت.
چرا یک چینی که خودش فرهنگ و زبان و شناسنامهی تاریخی
دارد، بیاید و کردی سخن بگوید؟ و چرا ملتهای عرب، به پارسی
سخن نمیگویند؟ چرا ما ایرانیان باید نیمهعربی - نیمهپارسی
سخن بگوئیم؟
مثل همیشه عالی بود
✔ تلخے الکـــل شرابـــــــ و بـﮧ " جوטּ " مےخــــرم
فقط بـخاطر اینڪـﮧ موقع " خوردنــش" بـگم :
مےزنم " بسلامتے" ڪـسے ڪـﮧ
هےچوقتــ "نفهمےد" چـقـدر
مےخـــــوامش !
آپم
واقعا چرا
اپم سر بزن
ﺩﻟﺖ ﺗﻨﮓ یک ﻧﻔﺮ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﺪ
ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻼﺷﺖ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﮑﻨﯽ ﺗﺎ ﺧﻮﺵ ﺑﮕﺬﺭﺩ،
ﻭ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺶ ﮐﻨﯽ
ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻧﺪﺍﺭﺩ!
ﺗﻮ ﺩﻟﺖ ﺗﻨﮓ ﺍﺳﺖ!
ﺩﻟﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﺎﻥ یک ﻧﻔﺮ ﺗﻨﮓ ﺍﺳﺖ
ﺗﺎ ﻧﯿﺎﯾﺪ
ﺗﺎ ﻧﺒﺎﺷﺪ
ﻫﯿـــﭻ ﭼﯿﺰ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﻤﯿﺸﻮﺩ ...
ﻫﻴﭻ ﭼﻴﺰ
گیرم که
دست و
عَلَم و
مشک
بیفتد ؛
برخیز ، فدای سرت انگار نه انگار...
گیرم که
دست و
عَلَم و
مشک
بیفتد ؛
برخیز ، فدای سرت انگار نه انگار...
چه کسی میگوید:
که گرانی شده است
دوره ی ارزانیست!
دل ربودن ارزان!
دل شکستن ارزان!
دوستی ارزان است!
دشمنی ها ارزان!
چه شرافت ارزان!
تن عریان ارزان!
آبرو قیمت یک تکه ی نان....
و دروغ از همه چیز ارزانتر....
قیمت عشق چقدر کم شده است!
کمتر از آب روان!
و چه تخفیفی خورده ،
قیمت هر انسان.....
بی تــــو،
هـــــم می شود زندگی کرد
قدم زد،
چای خورد،
فیلم دید،
سفر رفت؛ ...
فقـــط
بی تو
نمی شود به خواب رفت!
سلام...
عزاداری هایتان مقبول درگاه حق...
متن گرانقدری بود...
ولی لازم به ذکر است این که زبان پارسی پیوندی ناگسستنی با زبان عربی دارد و مسئولین فرهنگستان ایران هم بارها تلاش در خروج زبان عربی از ایران کردند ولی دست آخر به این حقیقت رسیدند که این دو زبان بدون یکدیگر ناقصند و استفاده از آنها مستلزم دیگریست.
التماس دعا....
سلام..وبت عالیه..
بازم بم سربزن..مرسی